در تحقیقی که روی بیش از 5000 نفر شد، متوجه شدیم که مانع شماره 1 برای کسب درآمد بیشتر، با اختلاف زیادی، یافتن ایده درست است. در این پست، اولین مرحله شناسایی، آزمایش، تکرار و اعتبار بخشیدن به ایدههایتان را به شما نشان میدهم تا عملاً تضمین کند که برای داشتن یک زندگی غنیتر، پول بیشتری به دست خواهید آورد. این یک پست طولانی است، پیشنهاد می کنم کل مطلب را بخوانید.
اخیراً، یکی از خوانندگان نظر بسیار جالبی ارائه داد که نشان میدهد چرا بسیاری از مردم نمیتوانند ایدهای پولساز پیدا کنند که واقعاً سودآور باشد:
بسیاری از افرادی که روی نیمی از کارها «پسانداز» تمرکز میکنند، این کار را انجام میدهند، زیرا وقتی روی درآمد تمرکز میکنند، چیزهایی که به ذهنشان میآید آنقدر کم است که پسانداز کردن در واقع بهتر اندازهگیری میشود.
اگر مطمئن نیستید که چگونه با مهارت هایی که در حال حاضر دارید پول بیشتری به دست آورید، و تنها ایده هایی که به ذهنتان می رسد 50 دلار در ماه ناچیز ایجاد می کند، چرا سعی می کنید درآمد کسب کنید؟
اما نکته مهم اینجاست: من در مورد 50 دلار در ماه صحبت نمی کنم. من در مورد 1000 دلار صحبت می کنم.
امروز، میخواهم این ایده را به چالش بکشم که برای کسب درآمد بیشتر باید «به دنبال ایده بگردید».
درعوض، اولین قدم شناسایی، آزمایش، تکرار و اعتبار بخشیدن به ایدههایتان را به شما نشان میدهم تا عملاً تضمین کنم که برای داشتن یک زندگی غنیتر، پول بیشتری به دست خواهید آورد.
فریلنسینگ ساده ترین کسب و کار برای کسب درآمد بیشتر در همین لحظه است
برای افرادی که در مورد کسب درآمد جدی هستند – و می دانند که برای کسب درآمد، باید کار را فعالانه شروع کنید (دقیقاً مانند من) – این چیزی است که باید بدانید.
از بین 3 راه اصلی برای کسب درآمد، ساده ترین راه برای کسب درآمد از طرف دیگر، راه اندازی یک کسب و کار آزاد است، به این معنی که مهارت های خود را بگیرید و آنها را به درآمد مستقیم تبدیل کنید. برای شروع تقریباً هیچ هزینه ای ندارد، می توانید فوراً شروع به کسب درآمد کنید و می توانید به سرعت آنچه را که برای کسب درآمد بیشتر پیشنهاد می کنید آزمایش و اصلاح کنید. به همین دلیل، فریلنسینگ تمرکز اصلی استراتژیهای من برای کسب درآمد بیشتر خواهد بود، اما توجه داشته باشید که میتوانید (و بسیاری از دانشآموزان من چنین کردهاند) این درسها را برای تولیدات دیگر یا افزایش حقوق در مشاغل معمولی خود به کار ببرید. (تولید برای اکثر افرادی که شروع به کار می کنند غیرواقعی است زیرا هم جنبه های مهم فریلنسینگ و هم مجموعه ای کاملاً مجزا از مهارت ها را در بر می گیرد.)
اکثر مشاغل می توانند مستقیماً به کار آزاد تبدیل شوند و هر شغلی مستلزم مهارت هایی است که می تواند به طور غیر مستقیم به مشاغل آزاد مرتبط منتقل شود. اما درصد کمی از حرفه ها وجود دارند که نمی توانند: به عنوان مثال، شما به هیچ جراح قلب آزاد مراجعه نمی کنید.
مردم نگران زمان درگیر هستند، اما این در واقع فقط بهانه ای است برای انجام هیچ کاری. آیا فکر می کنید افراد موفق می گویند: “وای… اگر شروع به کسب درآمد کنم، کار زیادی خواهم داشت و نمی دانم که آیا آن را می خواهم یا نه…”؟ البته که نه. آنها میدانند که مشکل واقعی در دستیابی به پول است، نه دریافت بیش از حد. از آنجایی که شما در کنار کسب درآمد خواهید بود، میتوانید دقیقاً میزان زمانی را که صرف میکنید کنترل کنید. راههای اثباتشدهای برای به حداقل رساندن زمان صرف شده وجود دارد تا بتوانید به اهداف مورد نظر خود برسید. در نهایت، کسب درآمد بیشتر سرگرم کننده است، نه سخت.
درست مانند قرار ملاقات، احتمالاً برای یافتن یک تطابق خوب بین مهارتهایتان و آنچه بازار میخواهد، به شکستهای مکرر نیاز دارید.
این احتمالاً مهمترین واقعیتی است که باید به خاطر داشته باشید، زیرا در حال کار بر روی ایدههایی هستید که میتوانند برای شما درآمد کسب کنند. من شخصاً یک برچسب “شکست” در جیمیل نگه می دارم که در آن، اگر حداقل 5 شکست در ماه نداشته باشم، می دانم که به اندازه کافی انجام نمی دهم.
مهارتهای واقعی شما چیست و چگونه میتوانید آنها را به چیزی تبدیل کنید که دیگران برای آن هزینه بپردازند؟ فرض کنید یک شغل تمام وقت به عنوان مدیر پروژه یا فروشنده یا مترجم دارید. چگونه می توانید آنچه را که قبلاً می دانید چگونه انجام دهید به 200 دلار در ماه، 500 دلار در ماه یا حتی 5000 دلار در ماه درآمد جانبی تبدیل کنید؟
کسب درآمد بیشتر در مورد ایجاد فرآیندی برای یافتن، آزمایش و توسعه سریع یک سری ایده است تا زمانی که ایده مناسب و سودآور را بیابید.
البته سخت است قرار است سخت باشد!
بزرگترین اتلاف وقت هر کارآفرین جدید، تلاش می کند و در آن شکست می خورد
اکثر مردم وقت خود را برای چیزهایی تلف می کنند که هرگز یک درصد درآمد ایجاد نمی کنند.
اگر هدف شما بیش از 1000 دلار در ماه است، بزرگترین اتلاف وقت در اینجا آمده است:
راه اندازی یک حساب کاربری توییتر
راه اندازی یک صفحه فیس بوک
راه اندازی وبلاگ
خرید کارت ویزیت
گرفتن جواز کسب
انجام هر کاری که مربوط به پشت دفتر باشد
این موضوع بسیاری از افراد تجاری ناموفق بداخلاق را خشمگین می کند، بیشتر به این دلیل که آنها خود را در موارد بالا می بینند و تعجب می کنند که چرا «هنوز» پولی به دست نمی آورند – حتی اگر «آنها هر کاری از دستشان بر می آمد انجام داده اند».
بله، آنها هر کاری که در توان داشتند انجام داده اند.
همه چیز به جز صحبت کردن با برخی از چشم اندازها.
راه اندازی یک صفحه بی فایده توییتر/FB بسیار ساده تر از صحبت با افراد واقعی در مورد نیازهای واقعی آنها است، اینطور نیست؟ اگر بشنوم که شخص دیگری در مورد تجارت شکایت می کند، اما آنها هیچ تحقیقی در مورد مشتری انجام نداده اند، من 40 گالن آب می خورم، بشکه ای را در سونا می برم، در آن می نشینم و خودم را غرق می کنم.
هیچ یک از موارد فوق باعث نمی شود که مشتریان شما پولی را پرداخت کنند.
در واقع، آنها حواس شما را از کاری که واقعاً باید انجام دهید، یعنی شناسایی نیازهای مشتریان بالقوه، صحبت با آنها، و اعتبار (یا بی اعتبار کردن) ایده های شما، منحرف می کنند. من مردی دارم که با من کار میکند که هیچ وبسایتی ندارد، اما در درک نیاز مشتریانش (معروف به من) قاتل است. من ماه گذشته بیش از 10000 دلار به او پرداخت کردم.
از آنجایی که کار سختی است، پاداش کسب درآمد، زیاد است.
چگونه یک فریلنسر شویم
کسب درآمد بیشتر با یادگیری نحوه تبدیل شدن به یک فریلنسر یک چک لیست ساده 1-2-3 نیست، چیزی که اکثر مردم می خواهند: یک راه حل یکسان که می توانند آن را “تنظیم و فراموش کنند” و سپس به طور جادویی شروع به کسب درآمد کنند.
با این حال، خبر خوب این است: از آنجایی که بسیار چالش برانگیز است، پاداش کسب درآمد بیشتر نیز فوقالعاده است. این به این دلیل است که بیش از 90٪ از مردم عادی به سادگی کنار می روند و در این مرحله ایکس باکس بازی می کنند و کسانی را که به چالش کشیده شده اند و سهم شیر از جوایز را دریافت می کنند، رها می کنند.
به شما اخطار داده شده است – اگر انتظار دارید که این کار آسان باشد، یا اگر شما یکی از افرادی هستید که به دنبال یک اندازه مناسب هستند، پس کنار بروید.
اگر انتظار دارید مجموعهای از ایدههای کسبوکار پولساز تضمین شده به سختی متناسب با شرایط شما باشد، آن را کنار بگذارید.
اما، اگر آماده هستید که پیشرفت کنید و واقعاً وضعیت مالی خود را تغییر دهید، من میتوانم به شما کمک کنم تا به آنجا برسید.
بیایید اولین مراحل بررسی مهارت های شما و پیدا کردن ایده 1000 دلاری خود را شروع کنیم.
دو مشکل عمده برای افرادی که در تلاش برای یافتن یک ایده پولساز هستند
دو حوزه اصلی برای یافتن ایده ای وجود دارد که در آن افراد شکست می خورند.
1- آنها اصلا نمی توانند یک ایده را شناسایی کنند
2- آنها ایده های زیادی دارند و نمی دانند از کجا شروع کنند
بیایید اینها را بشکنیم:
مانع شماره 1 برای کسب درآمد: “من اصلاً ایده ای ندارم”
این یکی رایج است. در اینجا یک نکته وجود دارد: بیشتر مردم فقط به خودشان فکر میکنند و به این فکر میکنند که برای چه چیزی هزینه خواهند کرد. و از آنجایی که اکثر مردم کم هزینه میکنند، فکر می کنند که هیچ کس برای هیچ چیزی پول نمی دهد.
اشتباه: در یک مرکز خرید یا بازار محلی قدم بزنید. مردم 5 برابر برای چغندر ارگانیک در بازار می پردازند. آنها تقریباً هر چیزی را برای بچه ها و حیوانات خانگی خود می پردازند.
مردم برای ارزش پرداخت می کنند (Walmart). آنها برای راحتی (نظافت منزل) هزینه می کنند. آنها برای سادگی پرداخت می کنند (اپل). آنها برای انگیزه (مربی شخصی) پول می پردازند – حتی اگر از نظر فنی به تنهایی کار کنند.
سوال این است:
چه چیزی می توانید ارائه دهید که آنها برای آن هزینه کنند؟ و چگونه می توان فهمید؟
نه، بیایید به دومین شکست اصلی در یافتن یک ایده سودآور نگاه کنیم.
مانع شماره 2 برای کسب درآمد: “ایده های زیادی دارم و غرق شده ام”
داشتن ایده های زیاد می تواند به همان اندازه که نداشتن ایده فلج کننده باشد.
نظری از هفته گذشته:
تردید دیگر من در مورد ایده هاست. من بیش از 10 ایده دارم که به صورت هفتگی در سرم می چرخند. برخی از آنها را عملی کردم و سپس اجازه ندادم، در حالی که برخی دیگر هرگز به پایان نرسیدند یا شروع نشدند. چگونه شخصی مثل من به یک ایده پایبند است؟ یا راهی برای استفاده از تمام ایده های من در یک کسب و کار وجود دارد؟
اول از همه، آیا شما به طور جدی نظر خود را در مورد ایجاد یک فرآیند برای کسب درآمد بیشتر به من می گویید؟
به هر حال، ببینید آیا این برای شما آشنا به نظر می رسد. شما تمام روز را صرف فکر کردن به 50 ایده رقیب خود برای کسب درآمد بیشتر کرده اید. شما می توانید یک آشپز باشید! شما می توانید برنامه های آیفون ایجاد کنید! در مورد یک وب سایت چطور؟ شاید تدریس موسیقی تا ساعت 9 شب شما یک ماراتن ذهنی دویده اید، اما چیزی برای نشان دادن آن ندارید. شما به فلج تحلیل رسیده اید، جایی که تلاش شما برای یافتن ایده فریلنسری «کامل» (با تفکر و تجزیه و تحلیل ایده اما انجام ندادن آن) شما را در مرحله 0 منجمد نگه می دارد.
سپس، حتی اگر از این فلج اولیه عبور کنیم، در نهایت میتوانیم زمان زیادی را برای ایجاد یک ایده صرف کنیم – نام ایده، طراحی کارت ویزیت برای ایده، ایجاد یک وبسایت و چگونگی توصیف آن برای دوستانمان. – وقتی مهمترین بخش را فراموش میکنیم: دیدن اینکه آیا واقعاً بازار پرداختی برای آن پیشنهاد وجود دارد یا خیر. پس از این همه کار، تسلیم شدن، خسته و ناامید آسان است. در حال حاضر از نوشتن این مطلب ناامید می شوم و به خشونت فکر می کنم.
به یاد داشته باشید، دقیقاً مانند دنیای دوستیابی، احتمالاً برای بار اول، بار دوم یا حتی بار پنجم، همتای مناسب خود را پیدا نخواهید کرد. اینجاست که اکثر مردم تسلیم می شوند. در عوض، من از شما میخواهم که به فکر ساختن سیستم تولید ایده خود باشید تا آزمایش، اندازهگیری و اصلاح شود تا زمانی که ایده شما اولین 1000 دلار را برای شما به همراه داشته باشد.
ایده پولساز «درست» با 4 معیار کلیدی مطابقت دارد
ایده «درست» برای فریلنسری چیست؟ به معنای واقعی کلمه هزاران ایده فریلنسینگ «درست» وجود دارد، اما در اینجا 4 معیار کلیدی وجود دارد که هر ایده قابل اجرا باید رعایت کند:
معیار ایده قابل اجرا شماره 1: مهارت های شما را به نمایش می گذارد
ایده پولساز شما باید با آنچه که می توانید با مهارت هایی که در حال حاضر دارید انجام دهید مطابقت داشته باشد. مهارتها تواناییهای ملموس و قابل شمارشی هستند که از طریق تجربیاتی در کار، مدرسه یا جاهای دیگر به دست آوردهاید. شما مهارت دارید آیا شما واقعاً در ریاضیات خوب هستید؟ (آیا می دانستی که من یک بار معلم ریاضی استخدام کردم و پول زیادی به او پرداخت کردم؟) آیا می توانی یک آلت موسیقی بنوازی؟ آیا واقعاً در طراحی داخلی مهارت دارید؟ تو فرم هستی؟ شما میلیون ها مهارت دارید، اما ما همیشه چیزهای مربوط به خود را نادیده می گیریم.
مهارت های خود را بیابید: همه موارد خاصی که می توانید در رزومه خود ذکر کنید چیست؟
نمونه هایی از مهارت ها:
• HTML
• آموزش شخصی
• فروش آگهی
• ویراش ویدیو
معیار ایده قابل اجرا شماره 2: نقاط قوت شما را به نمایش می گذارد
ایده پولساز شما باید نشان دهد که در چه چیزی بهترین هستید. نقاط قوت ویژگی های ناملموسی هستند که شما تمایل طبیعی به آنها دارید و باعث می شود با مهارت های خود از افراد بعدی متمایز شوید. این معمولاً همان چیزی است که بچههای کالج اغلب به جای تجربه واقعی از آن استناد میکنند و در حالی که من دوست دارم آن را مسخره کنم، اینها واقعاً مهم هستند. برای مثال، من زنی را می شناسم که آشکارا گفت که هرگز نمی خواهد با مشتریان صحبت کند – قدرت او کار کردن پشت کامپیوتر است و این چیزی است که او دوست دارد. عالی! بی رحمانه صادق باشید. شما ممکن است در ساختن سیستم ها یا تبدیل ایده های پیچیده به بینش های عملی بسیار خوب باشید.
نقاط قوت خود را بیابید: چه ویژگی هایی بیشترین تحسین را در محل کار یا مدرسه برای شما به ارمغان آورده است، یا باعث شده است که شما بیشترین احساس را داشته باشید؟
نمونه هایی از نقاط قوت:
• ایجاد رابطه سریع با دیگران
• مدیریت افراد و پروژه های متعدد
• سازماندهی داده ها به اطلاعات عملی
• آموزش ایده های جدید به دیگران
معیار ایده قابل اجرا شماره 3: مطابق با علایق شما
ایده پولساز شما باید مطابق با کاری باشد که دوست دارید انجام دهید. علایق کارهایی هستند که دوست دارید انجام دهید و نه فقط در محل کار.
علایق خود را بیابید: در اوقات فراغت خود چه می خوانید یا تحقیق می کنید؟ مجلات؟ وبلاگ ها؟ برنامه های تلویزیونی؟ چه چیزی شما را بیشتر مجذوب می کند؟
نمونه هایی از علایق:
• اجرای زنده ی موسیقی
• باغبانی
• دوچرخه سواري
• بازی آنلاین
• مد خیابانی
معیار ایده قابل اجرا شماره 4: بازار واقعی دارد
یک بازار واقعی برای ایده شما وجود دارد، به این معنی که افرادی هستند که برای خدمات شما به شما پول می دهند. یک بازار تنها در صورتی وجود دارد که افراد واقعی وجود داشته باشند – که شما بتوانید قبل از شروع ارائه خدمات، آنها را مشخص کنید، به آنها دسترسی پیدا کنید و آنها را تأیید کنید – که مایلند برای خدمات شما به شما پول پرداخت کنند.
خوب، لطفاً این را با دقت بخوانید زیرا بسیاری از افراد عجیب و غریب متوهم این را اشتباه می کنند.
مهارتها، نقاط قوت و علایق بالا مهم بودند، اما نسبتاً آسان هستند زیرا میتوانید به درون خود نگاه کنید و در عرض 5 دقیقه پاسخها را از بین ببرید.
چگونه می توانید تعیین کنید که آیا بازاری برای ایده شما وجود دارد؟ دو تست سریع:
1. عرضه را بررسی کنید: آیا شخص دیگری خدمات شما را ارائه می دهد؟
اکنون، بسیاری از افرادی که من میشناسم، وقتی متوجه میشوند کسی «از قبل» ایدهشان را انجام میدهد، واقعاً افسرده میشوند. این رقابت باعث می شود که آنها مانند یک مرد سفیدپوست در یک زنبور املایی کوچک شوند. این برعکس آن چیزی است که من می بینم. وقتی طیف سالمی از ارائه دهندگان یک ایده را می بینم، به من می گوید که به احتمال زیاد بازار مناسبی برای آن پیشنهاد وجود دارد. این خبر خوبی است – چیزی نیست که از آن دوری کنید. از آنجایی که اکثر مردم وحشتناک هستند، با کمی نبوغ می توانید آنها را خرد کنید.
2. بررسی تقاضا: آیا کسی وجود دارد که به دنبال خدمات شما باشد؟
این را نادیده نگیرید وگرنه محکوم به شکست خواهید بود و من شما را نفرین خواهم کرد.
آیا تا به حال آگهی شغلی یا آگهی درخواستی برای خدماتی که قصد ارائه آن را دارید دیده اید؟
اگر تقاضا ندارید، هیچ کاری ندارید – پایان داستان.
آیا مشتریان بالقوه شما توانایی و تمایل به پرداخت را دارند؟
بازار شما باید توانایی و تمایل به پرداخت را داشته باشد. و برخی افراد و گروه ها بازارهای بدی هستند. بیایید به 3 مثال نگاهی بیندازیم.
به عنوان مثال، اگر ایده شما ارائه خدمات غیر انتفاعی است (مثلاً نوشتن کمک هزینه)، ممکن است اکنون از این کار صرف نظر کنید. به این دلیل که اکثر غیر انتفاعی ها نه توانایی (آنها پول ندارند) و نه تمایل (چون ارزان و کوته فکر هستند) برای پرداخت دارند، حتی اگر از نظر فنی سازمان آنها را بهبود بخشد.
اگر هدف شما فروش خدمات بازی های ویدیویی به بچه هاست، دوباره فکر کنید. در حالی که آنها ممکن است تمایل به پرداخت داشته باشند، معمولاً توانایی آن را ندارند.
آیا باید اشتیاق خود را دنبال کنید یا اهداف درآمدی خود را؟
مردم عاشق صحبت درباره اشتیاق هستند. شما باید به شغل خود علاقه داشته باشید! برای اشتیاق به دور دنیا سفر کنید. یک عاشق پرشور باشید. وعده های غذایی خود را با اشتیاق بخورید.
حدس بزنید به چه چیزی علاقه دارم (علاوه بر تدریس)؟ برنده شدن بسیاری از مردم از “شور” به عنوان عصا استفاده می کنند تا هیچ کاری انجام ندهند. اما همانطور که کال نیوپورت می گوید، اشتیاق زمانی اتفاق می افتد که شما بر چیزی مسلط شوید:
«… اشتیاق، احساسی است که در اثر تسلط ایجاد می شود. خارج از کار سخت جدی وجود ندارد. وقتی خوانندگان اسکات می گویند “علاقه های زیادی دارم”، منظور آنها این است که “من علایق سطحی زیادی دارم.” وقتی خوانندگان من شکایت میکنند که رشته تحصیلی آنها اشتیاق آنها نیست، واقعاً منظورشان این است که “من در این زمینه تسلط ندارم که باعث شناسایی من شود.”
همه ما آن عمویی را می شناسیم که اشتیاق زیادی دارد، اما در واقع هیچ کاری انجام نداده است و منتظر است تا ایده جادویی خود بیاید…
یک ایده را انتخاب کنید و شروع به آزمایش آن کنید. اگر درست نشد، سیستم شما به شما اجازه می دهد ایده دیگری را بپذیرید. به من اعتماد کنید، وقتی شروع به تسلط می کنید، بسیار پرشور می شوید.
مثال های واقعی برای شروع
در اینجا چند نمونه از ایده هایی وجود دارد که به شدت مورد آزمایش قرار گرفتند و سودآور بودند.
معلم موسیقی: من دانش آموزی دارم که پس در ماه هزاران دلار درآمد دارد. او به دانش آموزان جوان ویولن آموزش می دهد. چرا؟ با دقت فکر کن. بازار او کیست؟ عمیق تر فکر کنید – این واقعاً دانش آموزان نیستند. و آیا او همه را هدف قرار می دهد؟ مردم در یک منطقه جغرافیایی؟ افرادی با درآمد مشخص؟ افراد از یک گروه نژادی/قومی خاص؟ شما چکار انجام خواهید داد؟
سازمان دهنده شخصی: زن جوانی را می شناسم که هر روز اتاقش را تمیز می کند. او عاشقش است. به نظر من واقعاً عجیب است. با این حال من کاملا او را استخدام می کنم تا یک سیستم سازماندهی برای خانه من راه اندازی کند. و هزاران تن از افراد دیگر، به خصوص … چه کسی؟ به چه گروهی فکر می کنید که توانایی و تمایل به پرداخت برای این خدمات را داشته باشد؟ آیا جنسیت مهم است؟ سن؟ محل؟ مردم واقعاً چه می خواهند (اشاره: این فقط یک خانه تمیز نیست … بسیار عمیق تر است).
2 پیشنهاد اصلی عبارتند از:
لزومی ندارد شغل شما جایی باشد که ایده درخشان فریلنسینگ خود را دریافت می کنید. شغل شما می تواند بهترین مهارت ها و نقاط قوت شما را روشن کند، حتی اگر مطابق با علایق شما نباشد. به عنوان مثال، دوست من یک معلم تاریخ دبیرستان است، اما یک سرگرم کننده مهمانی بچه ها در کنارش است. اگرچه شغل جانبی او با شغل روزانه اش بسیار متفاوت است، اما هر دو از یک مجموعه مهارت و نقاط قوت شخصی بهره می برند. او در مقابل گروههای جوانتر فوقالعاده است، پرانرژی و سازماندهی شده است و میتواند به طور موثر توجه آنها را به هر چیزی که نیاز دارد متمرکز کند. ترکیب مهارت ها، نقاط قوت و علاقه برای شروع درآمدزایی هرگز یک فرمول ساده نیست (اگر کسی می خواهد به شما بگوید که اینطور است مراقب باشید). در عوض، این فرآیندی است که نیازمند هوشمندی و راهنمایی انتقادی است. اگر یک معلم دبیرستان بتواند 1000 دلار از طرفی که یک مهمانی است به دست بیاورد، چه کاری می توانید انجام دهید؟
از «وا… من هیچ ایدهای ندارم» (یا «ایدههای زیادی دارم») عبور کنید. به سادگی نگویید: «من یک متخصص بومی سازی نرم افزار هستم! هیچ کس متخصص محلی سازی نرم افزار آزاد را استخدام نمی کند. من تسلیم می شوم». در عوض، از خود بپرسید: «از چه چیزی لذت می برم؟ من در چه کاری خوب هستم؟ و چگونه می توانم این را در موقعیتی قرار دهم که مردم هزینه آن را بپردازند؟»
هزاران مهارت قابل کسب درآمد وجود دارد که برخی از آنها را می دانید و در آنها خوب هستید.
این همان چیزی است که میخواهم امروز با آن کنار بیایید: پیدا کردن ایده 1000 دلاری فریلنسری، برق آسا نیست که در نیمههای شب به سراغ شما بیاید.
این بدان معناست که به طور انتقادی در مورد مهارت های خود فکر کنید، که ممکن است ربطی به شغل تمام وقت شما داشته باشد یا نداشته باشد، آنها را با نقاط قوت و علایق خود همپوشانی کنید، و سپس به طور سیستماتیک آنها را در بازار آزمایش کنید تا پیشنهادی را پیدا کنید که مردم به شما پول می دهند. .